نخستین بار گفتش از کجایی
بگفت از پشت سد آشنایی
بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند
بگفت نکته خرند و تست فروشند
بگفتا تست فروشی در ادب نیست
بگفت از درس خوانان این عجب نیست
بگفت از دل شدی عاشق به کنکور
بگفت از دل تو گویی و من از زور
بگفتا عشق کنکور بر تو چون است
بگفت از جان شیرینم فزون است
بگفتا گر کند مغز تو را ریش
بگفت مغزم بود این گونه از پیش
بگفت ار من بیارم رتبه ای ناب
بگفتا وه چه می بینی تو در خواب
با عرض شادباش و تبریک به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س)طرح چهارده هزار صلوات جهت شادی روح ایشان و تمام مادران آسمانی در دبیرستان قدسیه دماوند برگزار می گردد...
سلام بچه ها،عیدتون مبارک ایششششالا ک سال خوبی رو پیش رو داشته باشین...
خانومای عزیزی که اسمشون بین نویسنده ها بود اما فعالیتی نداشتن،اومدم بهشون بگم به عنوان عیدی به فریبا جون حذفشون کردم(چون فریبا خییلی سر این موضوع عصبانی بود)
راستی از شیرین جانم عذر میخوام و اعلام میکنم که شیرین خیلی فعالیت داشت ولی به خاطر مشکل اینترنتش نتونست توی وبسایت مدرسه مطالبش رو بزاره...
اوناییم که حذف شدن،اگه تونستن باهامون فعال همکاری کنن بهم بگن تا دوباره رمز و نام کاربری بهشون بدم...
روش هاي نوشتاري :
1. نوشتن روي كف پا ، پس كله ، پشت گوش و ...
2. نوشتن و لوله كردن تقلب و جاسازي آن در حفره هاي مختلفي از جمله بيني ، دهن ، گوش ، فك پايين ، دريچه آئورت ، ...
3. نوشتن پشت لباس و یا درون پالتو و یا مانتو !
روش هاي باكلاس :
1. استفاده از ماشين حساب مهندسي
2. استفاده از موبايل
3. استفاده از آيينه ، فيلم ، عكس ، ...
روش هاي بي كلاس:
1. شيره ماليدن بر سر يكي از بچه درس خون ها
2. خم كردن سر به روي ورقه ي طرف به صورت تابلو
3 - التماس به ناظر امتحان :|
توجه نسبتاً مهم: اگه در اين امر تبحر كافي نداريد ، اصلاً سمت اين كار نريد ؛ كه عواقبي جزء ضايع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد !
البته ناگفته نماند که توی قدسیه هییییییچ کدومش به درد نمیخوره!فققققط باید بخونی...
آخرین چهارشنبه قبل از حلول سال جدید را چهارشنبه سوری می گویند، که البته شب آن، یعنی غروب سه شنبه مهم است نه خود چهار شنبه. جشن چهارشنبه سوری یکی از مراسم بسیار جذاب و مفرح ما ایرانیان به شمار می آید. این جشن در قبل از تهاجم اعراب در بین نیاکان ما به جشن سوری مرسوم بود. سور به معنی سرخ می باشد و چون این جشن با برپا کردن آتش همراه است به این نام مرسوم گردید. آتش در بین ما ایرانیان مظهر نابودی تاریکی و سیاهی است. این دو واژه همان پلیدی و اهریمن هستند و روشنایی آتش پاکیزگی، طراوت، زندگی و سلامتی، سازندگی و پیشرفت را به همراه دارد. همچنین با کمک آتش و نور که سمبل های خوبی هستند افراد امیدوارند که راه خود را در آخرین شبهای تاریک سال پیدا کنند و به روزهای آغازین بهار برسند.
بابت برگزاری مراسم جشن سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران از خانم ها سلطانمحمدی،نصیری،حبیبی،لطیفی و همه ی دانش آموزان عزیز که همکاری کردند تشکر میکنیم.
وااااااااااااااااااااااااااااااااااقعا عاااااااااااااااااااااااالی بود.
ولادت آن حضرت در روز اول ذيقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدينه منوره واقع شده است. ديرى نپاييد كه در همان سنين كودكى مواجه با مصيبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربيت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.
در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهديد مأمون عباسى سفر تبعيد گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون اين كه كسى از بستگان و اهل بيت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
يك سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق ديدار برادر و اداي رسالت زينبي و پيام ولايت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. . .
به مناسبت دهه فجر سرود قبلی جمهوری اسلامی ایران رو براتون گذاشتم .
برای خودم جالب بود گفتم شاید شمام خوشتون بیاد.
پیشینه سرود ملی در ایران به عهد ناصری برمیگردد. گویا ناصرالدینشاه که در سفرهایش به فرنگ، شاهد اجرای سرودهایی توسط گروههای موسیقی نظامی بود، تصمیم گرفت یک سرود مشابه برای اجرا در دربار و مراسم رسمی تهیه شود. از دولت فرانسه کمک خواستند و وزیر جنگ فرانسه یک موسیقیدان را روانه ایران کرد. او در دارالفنون کرسی موسیقی دایر کرد. حاصل این تلاشها یک قطعه موسیقی بیکلام با نام «سلام شاه» بود. این سرود را اخیراً با شعر «ایرانِ جوان» بر روی موسیقی آن، بارها از رادیو و تلویزیون شنیدهاید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدت کوتاهی سرود «ای ایران» به عنوان سرود ملی معرفی شد، اما دیری نپایید که سرود «پاینده بادا ایران» با موسیقی محمد بیگلریپور جای آن را گرفت. سرودی که اینگونه آغاز میشد: «شُد جمهوری اسلامی بپا * که هم دین دهد هم دنیا به ما». این سرود ۱۲بیتی با این مصرع پایان مییافت: «در سایه قرآن جاودان * پاینده بادا ایران».
سرود «پاینده بادا ایران» نمیتوانست بسیاری انتظارات را برآورده کند، چون کمی طولانی بود و این برای یک سرود ملی -که نقشی سمبلیک دارد و باید در مراسم رسمی و غیر رسمی خوانده شود و احیاناً همه به احترام آن بلند شوند- یک نقطه ضعف بود.بنابراین با تلاش صدا و سیمای جمهوری اسلامی و ارکستر سمفونیک آن و با کمک رهبری در تاریخ3 خرداد1371"سر زد از افق"جایگزین سرود قبلی شد که زمان آن59ثانیه است.
برای مشاهده متن سرود "شد جمهوری اسلامی به پا"به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
شمس الدین محمد حافظ ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که تا نام ایران زنده و پا برجاست نام وی نیز جاودان خواهد بود.با وجود شهرت والای این شاعران گران مایه در خصوص دوران زندگی حافظ بویژه زمان به دنیا آمدن او اطلاعات دقیقی در دست نیست ولی در حدود سال 726 ه.ق در شهر شیراز به دنیا آمد است.اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است. شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه روی آوردو آموخت سپری نمودن علوم و معلومات معمول زمان خویش به محضر علما و فضلای زادگاهش شتافت و از این بزرگان بویژه قوام الدین عبدا... بهره ها گرفت.
خواجه در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی روزگار خود تسلط یافت.
او هنوز دهه بیست زندگی خود را سپری ننموده بود که به یکی از مشاهیر علم و ادب دیار خود تبدل شد. وی در این دوره علاوه بر اندوخته عمیق علمی و ادبی خود قرآن را نیز کامل از حفظ داشت و از این روی تخلص حافظ بر خود نهاد.
دوران جوانی حافظ مصادف بود با افول سلسله محلی اتابکان فارس و این ایالات مهم به تصرف خاندان اینجو در آمده بود. حافظ که در همان دوره به شهرت والایی دست یافته بود مورد توجه و امرای اینجو قرار گرفت و پس از راه یافتن به دربار آنان به مقامی بزرگ نزد شاه شیخ جمال الدین ابواسحاق حاکم فارس دست یافت.
دوره حکومت شاه ابواسحاق اینجو توأم با عدالت و انصاف بود و این امیر دانشمند و ادب دوست در دوره حکمرانی خود که از سال 742 تا 754 ه.ق بطول انجامید در عمرانی و آبادانی فارس و آسایش و امنیت مردم این ایالت بویژه شیراز کوشید.حافظ از لطف امیرابواسحاق بهره مند بود و در اشعار خود با ستودن وی در القابی همچون (جمال چهره اسلام) و (سپهر علم وحیاء) حق شناسی خود را نسبت به این امیر نیکوکار بیان داشت.
پس از این دوره صلح و صفا امیر مبارزه الدین مؤسس سلسله آل مظفر در سال 754 ه.ق بر امیر اسحاق چیره گشت و پس از آنکه او را در میدان شهر شیراز به قتل رساند حکومتی مبتنی بر ظلم و ستم و سخت گیری را در سراسر ایالت فارس حکمفرما ساخت.امیر مبارز الدین شاهی تند خوی و متعصب و ستمگر بود.حافظ در غزلی به این موضوع چنین اشاره می کند:
راستی خاتم فیروزه بو اسحاقی ----- خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ ----- که زسر پنجه شاهین قضا غافل بود
لازم به ذکر است حافظ در معدود مدایحی که گفته است نه تنها متانت خود را از دست نداده است بلکه همچون سعدی ممدوحان خود را پند داده و کیفر دهر و ناپایداری این دنیا و لزوم رعایت انصاف و عدالت را به آنان گوشزد کرده است.اقدامات امیر مبارزالدین با مخالفت و نارضایتی حافظ مواجه گشت و وی با تاختن بر اینگونه اعمال آن را ریاکارانه و ناشی از خشک اندیشی و تعصب مذهبی قشری امیر مبارز الدین دانست.سلطنت امیر مبارز الدین مدت زیادی به طول نیانجامید و در سال 759 ه.ق دو تن از پسران او شاه محمود و شاه شجاع که از خشونت بسیار امیر به تنگ آمده بودند توطئه ای فراهم آورده و پدر را از حکومت خلع کردند. این دو امیر نیز به نوبه خود احترام فراوانی به حافظ می گذاشتند و از آنجا که بهره ای نیز از ادبیات و علوم داشتند شاعر بلند آوازه دیار خویش را مورد حمایت خاص خود قرار دادند.اواخر زندگی شاعر بلند آوازه ایران همزمان بود با حمله امیر تیمور و این پادشاه بیرحم و خونریز پس از جنایات و خونریزی های فراوانی که در اصفهان انجام داد و از هفتاد هزار سر بریده مردم آن دیار چند مناره ساخت روبه سوی شیراز نهاد.رگ حافظ احتمالاً در سال 971 ه.ق روی داده است و حافظ در گلگشت مصلی که منطقه ای زیبا و با صفا بود و حافظ علاقه زیادی به آن داشت به خاک سپرده شد و از آن پس آن محل به حافظیه مشهور گشت.
نام:محمد لقب:باقرالعلوم کنیه:ابوجعفر نام پدر:علی(ع) نام مادر:فاطمه(بنت حسن) تاریخ ولادت:3صفر محل ولادت:مدینه طیبه مدت امامت:19سال مدت عمر:57سال تاریخ شهادت:7ذی الحجه نام قاتل:ابراهیم بن ولید محل دفن:بقیع تعداد فرزندان:5پسر.2دختر