یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت: شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید من که نمی خواهم موشک هوا کنم می خواهم در روستایمان معلم شوم.
دکتر جواب داد: تو اگر نخواهی موشک هوا کنی وفقط بخواهی معلم شوی قبول. ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا نخواهد موشک هوا کند.
سلام بچه ها،عیدتون مبارک ایششششالا ک سال خوبی رو پیش رو داشته باشین...
خانومای عزیزی که اسمشون بین نویسنده ها بود اما فعالیتی نداشتن،اومدم بهشون بگم به عنوان عیدی به فریبا جون حذفشون کردم(چون فریبا خییلی سر این موضوع عصبانی بود)
راستی از شیرین جانم عذر میخوام و اعلام میکنم که شیرین خیلی فعالیت داشت ولی به خاطر مشکل اینترنتش نتونست توی وبسایت مدرسه مطالبش رو بزاره...
اوناییم که حذف شدن،اگه تونستن باهامون فعال همکاری کنن بهم بگن تا دوباره رمز و نام کاربری بهشون بدم...
روش هاي نوشتاري :
1. نوشتن روي كف پا ، پس كله ، پشت گوش و ...
2. نوشتن و لوله كردن تقلب و جاسازي آن در حفره هاي مختلفي از جمله بيني ، دهن ، گوش ، فك پايين ، دريچه آئورت ، ...
3. نوشتن پشت لباس و یا درون پالتو و یا مانتو !
روش هاي باكلاس :
1. استفاده از ماشين حساب مهندسي
2. استفاده از موبايل
3. استفاده از آيينه ، فيلم ، عكس ، ...
روش هاي بي كلاس:
1. شيره ماليدن بر سر يكي از بچه درس خون ها
2. خم كردن سر به روي ورقه ي طرف به صورت تابلو
3 - التماس به ناظر امتحان :|
توجه نسبتاً مهم: اگه در اين امر تبحر كافي نداريد ، اصلاً سمت اين كار نريد ؛ كه عواقبي جزء ضايع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد !
البته ناگفته نماند که توی قدسیه هییییییچ کدومش به درد نمیخوره!فققققط باید بخونی...
آخرین چهارشنبه قبل از حلول سال جدید را چهارشنبه سوری می گویند، که البته شب آن، یعنی غروب سه شنبه مهم است نه خود چهار شنبه. جشن چهارشنبه سوری یکی از مراسم بسیار جذاب و مفرح ما ایرانیان به شمار می آید. این جشن در قبل از تهاجم اعراب در بین نیاکان ما به جشن سوری مرسوم بود. سور به معنی سرخ می باشد و چون این جشن با برپا کردن آتش همراه است به این نام مرسوم گردید. آتش در بین ما ایرانیان مظهر نابودی تاریکی و سیاهی است. این دو واژه همان پلیدی و اهریمن هستند و روشنایی آتش پاکیزگی، طراوت، زندگی و سلامتی، سازندگی و پیشرفت را به همراه دارد. همچنین با کمک آتش و نور که سمبل های خوبی هستند افراد امیدوارند که راه خود را در آخرین شبهای تاریک سال پیدا کنند و به روزهای آغازین بهار برسند.
غنچهای گفت به پژمرده گلی که ز ایام، دلت زود آزرد
آب، افزون و بزرگست فضا ز چه رو، کاستی و گشتی خرد
زینهمه سبزه و گل، جز تو کسی نه فتاد و نه شکست و نه فسرد ...
دانش آموزان عزیز می خواهیم امسال بهار را از لنز دوربین شما ببینیم ،بنابراین شما می توانید از سفره هفت سین،طبیعت و شهر هایی که بهشون سفر می کنید عکس بگیرید و در مسابقه عکاسی که به مناسبت هفته معلم برگزار می گردد شرکت کنید.
روزهای خاصی در تاریخ کشور باستانی و متمدن ایران وجود دارد که یادآور حکایتها و وقایعی مهم و تأثیرگذار است.درباره فلسفه و علل پیدایش جشن نوروز نظرات متفاوتی وجود دارد که برخی از این نظرات در اینجا آمده است.
زينب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص) رسيد. رسول خدا (ص) براى ديدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:
((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )).
بابت برگزاری مراسم جشن سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران از خانم ها سلطانمحمدی،نصیری،حبیبی،لطیفی و همه ی دانش آموزان عزیز که همکاری کردند تشکر میکنیم.
وااااااااااااااااااااااااااااااااااقعا عاااااااااااااااااااااااالی بود.
ولادت آن حضرت در روز اول ذيقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدينه منوره واقع شده است. ديرى نپاييد كه در همان سنين كودكى مواجه با مصيبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربيت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.
در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهديد مأمون عباسى سفر تبعيد گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون اين كه كسى از بستگان و اهل بيت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
يك سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق ديدار برادر و اداي رسالت زينبي و پيام ولايت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. . .
کوچه ها بوی انتظار پانزده ساله می دهند.آسمان ایران عقده های تلنبار شده اش را می گرید،خورشید از پشت ابرهای سیاه بیرون می آید نبض ها تندتر از همیشه می زنند،مهر آباد در انتظار هواپیمای مهربانی است که آباد خواهد ساخت ویرانی شهر ستم زده را...
مردی که می آید،روح خداست که در کالبد بی جان شهر خواهد دمید تا زندانیان استبداد ابلیس،آزاد زندگی کنند.
به مناسبت دهه فجر سرود قبلی جمهوری اسلامی ایران رو براتون گذاشتم .
برای خودم جالب بود گفتم شاید شمام خوشتون بیاد.
پیشینه سرود ملی در ایران به عهد ناصری برمیگردد. گویا ناصرالدینشاه که در سفرهایش به فرنگ، شاهد اجرای سرودهایی توسط گروههای موسیقی نظامی بود، تصمیم گرفت یک سرود مشابه برای اجرا در دربار و مراسم رسمی تهیه شود. از دولت فرانسه کمک خواستند و وزیر جنگ فرانسه یک موسیقیدان را روانه ایران کرد. او در دارالفنون کرسی موسیقی دایر کرد. حاصل این تلاشها یک قطعه موسیقی بیکلام با نام «سلام شاه» بود. این سرود را اخیراً با شعر «ایرانِ جوان» بر روی موسیقی آن، بارها از رادیو و تلویزیون شنیدهاید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدت کوتاهی سرود «ای ایران» به عنوان سرود ملی معرفی شد، اما دیری نپایید که سرود «پاینده بادا ایران» با موسیقی محمد بیگلریپور جای آن را گرفت. سرودی که اینگونه آغاز میشد: «شُد جمهوری اسلامی بپا * که هم دین دهد هم دنیا به ما». این سرود ۱۲بیتی با این مصرع پایان مییافت: «در سایه قرآن جاودان * پاینده بادا ایران».
سرود «پاینده بادا ایران» نمیتوانست بسیاری انتظارات را برآورده کند، چون کمی طولانی بود و این برای یک سرود ملی -که نقشی سمبلیک دارد و باید در مراسم رسمی و غیر رسمی خوانده شود و احیاناً همه به احترام آن بلند شوند- یک نقطه ضعف بود.بنابراین با تلاش صدا و سیمای جمهوری اسلامی و ارکستر سمفونیک آن و با کمک رهبری در تاریخ3 خرداد1371"سر زد از افق"جایگزین سرود قبلی شد که زمان آن59ثانیه است.
برای مشاهده متن سرود "شد جمهوری اسلامی به پا"به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...